
آموزش مقاله نویسی | آموزش مقاله نویسی علمی پژوهشی
آموزش مقاله نویسی | آموزش مقاله نویسی علمی پژوهشی :
سوالی که هر دانشمند یا مهندس با تامل در مورد انتشار مقاله در مجلات داوری شده به آن می رسد این است که مقاله خود را به کدام مجله ارسال کند. خوشبختانه، این سوال (و پاسخ آن) از همان ابتدای کار در ذهن پژوهشگر است. با این حال بعد از نگارش مقاله و اتمام آن، این انتخاب مربوط به لحظات آخر است. چه عواملی باعث میشود در مورد بهترین مجله برای انتشار مقالة خود تصمیم بگیرید؟ از نظر تاریخی، انتخاب مجله شامل ارتباط، نرخ پذیرش، تیراژ، جایگاه و رتبه و زمان انتشار است. اما از آنجایی که اغلب مجلات به صورت آنلاین منتشر میشوند و موتورهای جستجو باعث شدهاند پیدا کردن و دسترسی به مقالات به مراتب آسانتر شود، امروزه برخی از این عوامل اهمیت خود را از دست دادهاند.
طیف تخصص
اولین مجله علمی 350 سال گذشته منتشر شد. روابط فلسفی جامعه سلطنتی یکی از مجلات عمومی فلسفه طبیعی بود (که ما آن را علم می خوانیم) و به مدت 100 سال به طور منظم مجلات مشابه هم را منتشر کرد. در مجموع، هیچ تخصص واقعی در علم یا دانشمندان و همچنین هیچ نیازی به مجلات تخصصی وجود نداشت. پیدایش شیمی به عنوان یکی از رشتههای علمی مدرن باعث تغییر در این وضعیت شد. به واسطه تلاشهای گسترده دانشمند فرانسوی آنتوان لاوازیر و همکاران، انقلاب شیمی در اواخر قرن 18 باعث شد شیمی به عنوان یکی از علوم کمّی شامل ترکیبی از عناصر تا مولکولها مطرح شود. در سال 1789، اولین مجله دائمی جامعه تخصصی تحت عنوان Annales de Chimie منتشر شد.
از آن زمان تاکنون، رشد علم به نحو قابل توجهی منجر به رشد تخصص هم در رشتههای علمی و هم در مجلات مرتبط با آنها شده است. امروزه حدود 30.000 مجله داوری شده وجود دارد که سالانه بیش از 2 میلیون مقاله منتشر میکنند. این مجلات از مجلات عمومی تا مجلات بسیار تخصصی متغیر هستند، اما امروزه اکثر قریب به اتفاق مجلات علمی در یک حوزه بسیار تخصصی فعالیت میکنند. اولین تصمیم نویسندگان این است که مقاله خود را در کدام طیف تخصصی باید منتشر نمایند.
اغلب موضوعات مقاله علمی در طول این پیوستار از مجلات عمومی تا مجلات تخصصی قرار میگیرند. برای روشنتر شدن موضوع، به چند مورد از مقالاتی که به آسانی در مجله میکرو/نانولیتوگرافی، MEMS و MOEMS (JM3) منتشر میشوند اشاره خواهم کرد. فرض کنید موضوع یک مقاله اندازهگیری انحراف در ابزار لیتوگرافی اپتیکال است. مقصد اصلی چنین مقاله ای JM3 است که به تبع آن انبوه مخاطبان علاقهمند به لیتوگرافی مجذوب این مقاله میشوند. بااینحال اگر تکنیک اندازهگیری علاوه بر لنزهای لیتوگرافی شامل لنزهای کلی نیز باشد، مقاله مورد توجه مخاطبان گستردهای از دانشمندان و مهندسان اپتیکال قرار میگیرد. احتمالاً بهترین مقصد برای چنین مقالهای مجلاتی با موضوعات عمومیتر است (اولین گزینهای که به ذهن من خطور کرد مهندسی اپتیکال SPIE است). اما اگر اندازه گیری شامل یکی از ویژگی های ظریف و جزئی نور با تلویحات ضمنی فراتر از لنزها و انحراف ها باشد چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا مقاله مورد توجه مخاطبان گستردهای از فیزیکدانان قرار میگیرد؟ یا کل دانشمندان؟
سؤال فوق مربوط به پیوستار تخصصی مجلات علمی است. همان طور که نمودار زیر در رابطه با دو موضوع نمونه نشان میدهد، هر موضوع مشخص میتواند در نقاط مختلفی در طول این پیوستار تخصصی قرار بگیرد. در بالا (عمومی تر) مجلات علمی میان رشتهای، شامل مجلات مشهوری مانند علم یا طبیعت قرار دارند که به دنبال انتشار مطالعات معنیدار و زمان مند مورد علاقه عموم هستند. در یک مرحله پایین تر، رشته های علمی عمومی مانند فیزیک، زیست، شیمی و غیره قرار دارند. هر یک از آنها دارای مجلاتی هستند که خود را منحصرا وقف این موضوعات کرده اند. تقسیم بندی به موضوعات فرعی بر اساس اندازه و وسعت حوزه باعث تشکیل لایه های متعدد می شود. در پایین، رشته های تخصصی تر قرار دارند که در آن به دلیل محدودیت تعداد فعالان و اقدام پژوهان، تخصص گرایی چندان عملی و کاربردی نیست.
مهمترین عامل کلیدی برای تصمیمگیری جهت پذیرش مقاله در پیوستار تخصصی، توجه به مخاطبان هدف است. با حرکت نزولی در این پیوستار، حوزهها تخصصیتر میشود که در نتیجه تعداد مخاطبان کلی کاهش اما علاقه خوانندگان افزایش مییابد. تعداد قابل توجهی از خوانندگان JM3 می توانند به مقالهای در مورد انحلال فتورسیست علاقهمند باشند. چه تعداد از خوانندگان مجلات علوم پلیمری دارای علاقه مشترک هستند؟ موضوع به مراتب مهمتر این است که همپوشانی بسیار اندکی بین مطالعه مجلات بسیار تخصصی و نه چندان تخصصی بر روی این پیوستار وجود دارد.
شما به کدام گروه خوانندگان دسترسی پیدا می کنید؟
کاربران فتورسیست و شیمیدانانی که در حوزه لیتوگرافی فعالیت می کنند و یا متخصصان پلیمر که بر روی طیف وسیعی از موضوعات پلیمر کار می کنند؟
برای این سؤالات پاسخ صحیح و مشخص وجود ندارد، چرا که وابسته به نوع مقاله و اهداف پژوهشگر هستند. با این حال یک موضوع کاملاً روشن است: حرکت صعودی یا نزولی در این پیوستار تخصصی فی نفسه نه خوب است و نه بد. هیچ شکی نیست که بهترین مجلات علوم عمومی دارای پرستیژ بسیار بالا همراه با ضریب نفوذ بالای مقاله هستند. برای اغلب پژوهشگران، پرستیژ و اعتبار در بین همکاران اولین انگیزه انتشار یک مقاله هستند. چنین تفکری منجر به بروز پدیدهای میشود که من آن را رویکرد سفسطه آمیز برای انتخاب مجله میدانم: ارسال مقاله به یکی از مجلات دارای ضریب نفوذ بالا که تصور میکنید مقاله مورد پذیرش قرار میدهد. معمولاً این به معنی پیشروی در پیوستار تخصصی تا نقطه ای است که موضوع شما اجازه میدهد.
تنها مشکل مربوط به این رویکرد کاملاً روشن است: در جستوجوی مجله با پرستیژ بالا جهت انتشار مقاله خود، مخاطبان مورد نظر خود را از دست میدهید. به جرئت میتوان گفت که اغلب خوانندگان منظم مجلات تخصصی هرگز به آنچه که در مجلات علوم عمومی با پرستیژ بالا منتشر می شوند توجه چندانی نمیکنند. دسترسی به خوانندگان تخصصی باعث میشود مطالعه شما تاثیر بالاتری بر جامعه هدف داشته باشد که در نتیجه مجله تخصصی بهترین مکان برای انتشار مقالة شما است. البته همین موضوع در مورد هر مجله دیگری که در طول این پیوستار تخصصی قرار دارد صادق است. برای دستیابی به تاثیر و نفوذ (به جای تاثیر نفوذ صرف)، باید مخاطبان ایدهآل خود را با مخاطبان واقعی مجله تطبیق دهید.
مطالعه در عصر موتورهای جستجو
منتقدان رویکرد تطابق با مخاطب برای یافتن بهترین مجله جهت انتشار مقاله بر این باور هستند که در عصر موتورهای جستجوی اینترنتی، هر خوانندهای میتواند هر مقالهای را با هر موضوعی صرفنظر از مکان انتشار آن بیابد. اگر این ادعا صحت داشته باشد، چرا نباید از معیار بیهوده پرستیژ (و شاخص آن یعنی ضریب نفوذ) به عنوان عامل اصلی جهت انتخاب نوع مقاله استفاده کنیم؟
اگرچه این ادعا تا حدی صحیح به نظر میرسد، برای این سؤال یک پاسخ دو بخشی وجود دارد. اولا، موتورهای جستجو مانند Google Scholar و یا DeepDyve با تمام قدرتی که دارند از نظر تطابق خوانندگان علاقهمند با مقالات صحیح ابزارهای چندان دقیقی نیستند. وقتی با یک جستجو در عرض 0.13 ثانیه نتیجه نمایان میشود، مجبورم به صورت دستی نتایج را فیلتر کنم. به نظرم اولین فیلتر من بسیار رایج است: آیا مقاله در همان مجله ای منتشر شده است که من قبلاً آن را براساس اعتبار یا تجارب شخصی خود ارزیابی کرده بودم؟ به استثنای چند مقاله (مجلات مشهور مانند Nature یا Physical Review)، با ضریب نفوذ مجلاتی که مطالعه کردم آشنا نیستم. در عوض به خوبی می دانم که آیا پیگیری یک موضوع خاص مرا به مجلات مورد نظر هدایت کرد یا خیر. در رابطه با برخی از موضوعات، به طور مستقیم به مجلهای که قبل از جستوجو با آن آشنا بودم مراجعه میکنم، چون می دانم نرخ پاسخ جستجو بیشتر از جستجوی کلی خواهد بود.
دوما، همخوان سازی دامنه مجله با موضوعات مقاله چیزی بیش از آن است که کاری کنیم جستجوی مقالات و همچنین انتشار مقالات موثرتر باشد. در مجموع، آنچه باعث می شود فرآیند داوری به فرآیند انتشار مقاله با ارزش مضاعف تبدیل شود خود فرآیند داوری است. سردبیران (ویراستاران) به ارزیابی مقالات ارسالی می پردازند، داوران مناسب را پیدا کرده و سپس برای انتشار و همچنین بهبود مقالاتی که انتخاب شده اند به ارزیابی می پردازند (به فصل 10 مراجعه کنید). نتیجه این فرآیند گردآوری مقالات منتشر شده ای است که نسبت به مقاله های ارسال شده اصلی به میزان قابل توجهی بهبود یافته اند. اما برای اینکه این فرآیند بر اساس طرح مقرر اجرا شود، سردبیران و داوران باید مناسب با موضوعات مقالات ارسالی باشند تا عنوان داوری “همکار” مناسب تر باشد. با توجه به اینکه ویراستاران و داورانی که انتخاب می شوند همیشه از بین مخاطبان هدف مجله انتخاب می شوند، پیدا کردن بهترین مخاطب برای مقاله منجر به بهبود فرآیند ویرایش، انجام مناسب ترین ویرایش ها و بهبود نهایی مقاله است.
اجتناب از مجلات اشتباه
متاسفانه جنبش دسترسی آزاد در مطبوعات (شرایطی که طی آن نویسندگان برای انتشار مقاله خود هزینه پرداخت می کنند و خوانندگان به صورت رایگان به مقالات دسترسی پیدا میکنند) منجر به پیدایش یک پدیده بسیار زشت شده است: مجله جعلی یا یغماگر[1]. در واقع چند مجله علمی جعلی وجود دارد که در ظاهر به دنبال تامین نیاز جامعه علمی خاص هستند اما در واقع تنها هدف آنها کسب درآمد است. علیرغم ظاهر مجاز و مشروع وبسایت و عنوان منطقی و متقاعدکننده، این مجلات ماهیت واقعی ندارند. آنها به ندرت بعد از فرآیند داوری ساختگی به مطالعه و پذیرش مقالات ارسال شده می پردازند و سپس برای قرار دادن مقاله نویسندگان در وبسایت هزینه دریافت میکنند. انتشار مقاله در یک مجله جعلی بدتر از دور ریختن سرمایه است؛ در واقع این لکه ننگی است بر حوزه حرفه ای نویسنده که نتیجه ای بجز تخریب و نابودی علم ندارد.
برای اجتناب از مجلات جعلی، در ادامه به چند سوال اشاره شده است که باید قبل از ارسال مقاله به مجلهای که آشنایی چندانی با آن دارید مطرح کنید (برگرفته از وب سایت thinkchecksubmit.org):
- آیا شما یا همکارانتان این مجله را میشناسید؟
– آیا قبلاً یکی از مقالات این مجله را مطالعه کردهاید؟
– آیا دسترسی به آخرین مقالات مجله آسان است؟
- آیا میتوان به آسانی با ناشر ارتباط برقرار کرد؟
– آیا نام ناشر در وب سایت مجله نمایش داده شده است؟
– آیا میتوانید از طریق تلفن، ایمیل و یا پست با ناشر ارتباط برقرار کنید؟
- آیا مجله صراحتاً به نوع فرآیند داوری خود اشاره کرده است؟
- آیا می توانید از مقالات مندرج در نمایه استفاده کنید؟
- اگر صراحتاً به نحوه پرداخت هزینهها اشاره کرده است؟
– آیا سایت مجله توضیح میدهد که این هزینهها برای چیست و چه زمانی باید پرداخت شوند؟
- آیا هیئت ویراستاران را میشناسید؟
– آیا در مورد اعضای هیئت ویراستاران چیزی شنیدهاید؟
– آیا اعضای هیئت ویراستاران در وبسایت خود به مجله اشاره کردهاند؟ (گاهی بدون کسب اجازه برخی افراد به عنوان اعضای هیئت ویراستاران معرفی میشوند).
- آیا ناشر یکی از اعضای معروف این صنعت است؟
– آیا به کمیته اخلاقی انتشار تعلق دارند (COPE)؟
– آیا مجله از نوع دسترسی-آزاد است و در فهرست راهنمای مجلات دسترسی آسان قید شده است؟
– اگر مجله از نوع دسترسی-آزاد است، آیا ناشر به اتحادیه ناشران پژوهشی دسترسی آزاد (OASPA) تعلق دارد؟
– آیا مجله بر روی انواع پلتفرم های مجلات آنلاین INASP (در رابطه با مجلاتی که در بنگلادش، نپال، سریلانکا، آمریکای مرکزی و مغولستان) و یا مجلات آنلاین آفریقا (AJOL، برای مجلات آفریقایی) مستقر است؟
– آیا ناشر یکی از اعضای اتحادیه بازرگانی دیگر است؟
مراقب مجلات جعلی که روزبهروز به تعداد آنها افزوده میشود و اجازه ندهید طاعون آنها گریبانگیر علم شود.
آموزش مقاله نویسی | آموزش مقاله نویسی علمی پژوهشی
برای چاپ مقاله علمی و پژوهشی و مشاوره انجام پایان نامه دکتری و مشاوره پایان نامه ارشد با ما تماس بگیرید : 09353132500
پایان نامه من بزرگترین سامانه تخصصی مشاوره پایان نامه در ایران